علیرضا تقوی نیا تحلیگر مسائل منطقه در اشاره به اقدام انصارالله در هدف قرار دادن پهپاد آمریکایی نوشت: انهدام پهپاد گرانقیمت MQ9 آمریکایی که مهمترین پهپاد رزمی این کشور در یک دهه گذشته بوده ، نگرانی صریح و رسمی ایالات متحده را برانگیخته است. در واقع مهمتر از ورود یمن به نبرد مستقیم با اسرائیل و هدف قرار دادن اراضی اشغالی، اعلام جنگ با آمریکاست که معادلات نبرد در غرب آسیا را دگرگون خواهد ساخت.
وی در ادامه می نویسد: در این خصوص چند نکته باید ذکر شود.
موقعیت ژئوپلیتیکی منحصر به فرد یمن که کنترل این کشور را بر جنوب دریای سرخ و تنگه راهبردی باب المندب تضمین می کند، توانسته است تا دست برتری به محور مقاومت در مواجهه با محور غربی-عبری -عربی بدهد. برای مثال حمله رسمی به ناوهای آمریکایی در دریای سرخ اتفاق کوچکی نیست که از آن به سادگی بتوان عبور کرد. معنای این اقدام ناامن سازی تجارت آمریکا، اروپا و اسرائیل در دریای سرخ است. مبرهن می نماید که این اقدامات اهرم فشاری خواهد بود بر حامیان اسرائیل تا جنایات این رژیم در نوار غزه را پایان دهند و در غیر اینصورت باید منتظر عواقب آن در دریای سرخ باشند.
دیگر اینکه یمنی ها ملاحظات ایران ، عراق ، سوریه و لبنان برای نبرد و ضربه به آمریکا و اسرائیل را ندارند و اتفاقا افکار عمومی این کشور (حتی مخالفان انصارالله) از حمله به اراضی اشغالی و حامیان اصلی دولت صهیونیستی استقبال می نمایند.
انهدام پهپاد پیشرفته MQ9 یک اخطار جدی به آمریکا بود و نشان داد ارتش یمن هم از قابلیت های فنی بسیار بالایی برخوردار است و می تواند واشنگتن را درگیر کند و هم جرات و جسارت حمله به منافع این کشور را در خود می بیند. کاخ سفید نشینان نیز اگر قصد واکنش به یمن را داشته باشند لاجرم باید ارتش خود را وارد درگیری بزرگتر و طولانی مدتی نمایند که در آن بمباران هوایی نیز نمی تواند کار را یکسره کند، همان طور که سعودی در ۸ سال نتوانست. آمریکا در حال پس دادن تاوان حمایت از اسرائیل است و در سوریه ، عراق و یمن به طور مکرر درحال تحمل تهاجمات بوده و باید تصمیم بگیرد که آیا می تواند تلفات و خسارات آن را بپذیرد یا باید واکنش مناسب و بازدارنده به اینحملات بروز دهد؟
البته که گزینه سوم فشار به اسرائیل و پایان حمله به غزه است و محور مقاومت اتفاقا این راه را می پسندد. آمریکا رسما اعلام کرده خواهان افزایش تنش با محور مقاومت نیست اما از طرفی هزینه کاهش تنش و هدف قرار نگرفتن را باید بپردازد و سفر چهارم بلینکن به تل آویو نیز در همین سو ارزیابی می شود.این که وزیر امور خارجه آمریکا صریحا می گوید اسرائیل نمی تواند غزه را اشغال کند ، آیا نشانه ای از انگاره های حاکم بر اذهان کاخ سفید نشینان نیست؟
جنگ غزه در حال فرسایشی شدن بوده و اسرائیل تا این لحظه با وجود دادن تلفات بالا و هزینه های سنگین، دستاورد قابل توجهی نداشته و جبهه های جدیدی نیز علیه این رژیم باز شده است. همچنین آمریکا دارد بخشی از هزینه مادی و انسانی حمله اسرائیل به غزه را متحمل می شود و در یک سال باقی مانده به انتخابات، مسلما جو بایدن این وضع را برنمی تابد.
احتمالا آمریکا در نهایت تحت تاثیر اعتراضات داخلی و جهانی و ایضا حملات محور مقاومت ناچار شود به اسرائیل فشار وارد آورد تا جنگ را متوقف سازد. اما ممکن است نتانیاهو (بازنده اصلی نبرد طوفان الاقصی) تسلیم نشود و جنگ را ادامه دهد.
مهم است که در اینصورت آمریکا چه تصمیمی می گیرد؟
در نهایت باید گفت اهمیت ورود یمن به جرگه محور مقاومت در سال ۲۰۱۴ تا این حد مهم و حیاتی بود که امروز آثار آن پدیدار شده و این کشور یک متغیر مستقل برای تحمیل خواسته های این محور بر آمریکاست و ایالات متحده چاره ایی برای مقابله با آن در حال حاضر ندارد.
مجموعه مقاومت اسلامی در عراق ، سوریه، لبنان و یمن به تدریج در حال افزایش فشارهای خود به آمریکا و اسرائیل هستند و باید دید واشنگتن و متحد اشغالگرش تا کجا این شرایط را تحمل می کنند؟
آمریکا نه وضعیت مناسبی از لحاظ رزمی برای جنگیدن در گستره غرب آسیا و بالا بردن سطح تنش دارد نه انگیزه و اراده ای برای آن.
از طرفی روسیه و چین به درگیری های اخیر آمریکا و اسرائیل پوزخند می زنند و آن را یک فرصت مناسب برای فرسایش این دولت می بینند.
انتخابات نیز در پیش است و بایدن و تیمش باید تصمیمات سختی بگیرند و بین بد ( پایان جنگ در غزه و فشار به اسرائیل) و بدتر ( تداوم حمایت از جنگ اسرائیل و تحمل ضربات و خسارات پیاپی از اضلاع محور مقاومت و در نتیجه از دست دادن پایگاه مردمی و انتخابات سال آینده) یک گزینه را انتخاب کنند.
نظر شما